.

ساخت وبلاگ
اومدم بنویسم بیاید به معجزه باور داشته باشیم، اومدم بگم هنوزم معجزه ها اتفاق میفتن، اومدم بگم اینکه میگن بعد سیاهی، روشناییه حقیقت داره من روزای سیاهی رو گذروندم، روزای خیلی سیاه.. جز پوچی و ناامیدی هیچی توش نبود.. فکر میکردم مرگ میتونه نجاتم بده یه روز ( فکر کنم اسفندماه بود) با خودم گفتم بسه دیگه ....ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7parisam7 بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 1 تير 1396 ساعت: 2:36

میبوسمش، چشمامو میبندم...تصور میکنم این آدم تویی. چشمامو باز میکنم، تو نیستی..

چشمامو میبندم و دوباره تو رو تصور میکنم، محکمتر میبوسمت،میبوسمش، با ولع...

چشمامو باز میکنم. تو نیستی.. داری دورتر میشی ازم... چشمامو محکمتر میبندم و میخوام تو تصورم نگهت دارم، محکم نگهت دارم پیش خودم.... اما توی تصوراتم هم داری میری، دستاتو میگیرم، میبوسمت میبوسمت میبوسمت، چشمامو باز میکنم تو دیگه رفتی.... هم توی واقعیت و هم توی خیالم... تو رفتی و دیگه نیستی! هیچوقت

....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7parisam7 بازدید : 3 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 19:13

ببین، مادرم مرا نمیخواست،من در اثر یک اشتباه و در لحظه ی غفلت دیگران درست شدم. مادرم برای آنکه من به دنیا نیایم هر شب دوایی در یک لیوان آب میریخت و بعد با بغض و گریه سرمیکشید. هرشب این کار را تکرار میکرد تا شبی که احساس کرد من در شکمش می لولم و لگد م ....ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7parisam7 بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:37

بعد از مدتها ضربان قلبم تند شد، قلبم هنوز تالاپ تولوپ رو یادش نرفته.. بوسیدم و بوسیده شدم
....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7parisam7 بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:37

پسرایی که سریع میخوان با آدم صمیمی شن، زرت از آدم میپرسن الان چی پوشیدی؟ زرررت میخوان کار رو به جاهای باریک بکشونن، لطفا نیان تو زندگی من!!!! مرسی، اه :////

....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7parisam7 بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:37

یه مدت بود گوشه ی تراس همسایه ی جدید پیدا کرده بودیم، دو تا کبوتر.. میدیدم واسه خونه درست کردن چقدر زحمت میکشن، از صبح زود دوتایی میرفتن چوب جمع میکردن و میچیدن رو هم، وقتی میرفتیم تو تراس بعضی وقتا میترسیدن و پر میزدن میرفتن، اما دوباره برمیگشتن.. ی ....ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7parisam7 بازدید : 9 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:37

وقتى برگشت،احساس کردم تمام دنیا را به من بخشیدند... وقتى تماس گرفت دلم ریخت... وقتى حرف مى زد و در کلمه هایش ، در صدایش، در حس بین حرف هایش هزاران دوستت دارم و مرا ببخش که بد کردم و امیدوارم رابطه مان باز از سر گرفته شود و به روال سابق برگردد موج مى ....ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7parisam7 بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:37

آیا مسئولِ نهاییِ آرامشِ جهان 

آغوشِ عجیبِ حضرتی به نام زن است؟ 

چاره‌ای نیست 

تنها به همین هوایِ همیشه بیندیش، 

وگرنه زمهریرِ این زمستان را 

تحمل نخواهی کرد.


سید علی صالحی

....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7parisam7 بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:37

آدم صبوری بودم، خیلی و فکر میکنم هستم، گفته که با صبر کننده هاس... با خودم فکر میکنم که قرار نبود اینجوری بشه، قرار نبود به همخوابگی فکر کنم اما دارم فکر میکنم و میخوام اتفاق بیفته، با کسی که تو نیستی!! میبینی؟ زندگی خیلی بالا و پایین داره، خیلیا!!! ....ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7parisam7 بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:37